• وبلاگ : خاطره هاي مدرسه و دوستان
  • يادداشت : قلب شکسته ي يک مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • پارسي يار : 3 علاقه ، 11 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خاطره هاي مدرسه را ديدم خيلي خوشم امد عالي بود.
    پاسخ

    ممنونم دوست من


    8هييييييييييييييييييييييييييييييييييييي.............

    آره والا

    چي بگيم


    سلام داستان واقعيه؟


    سلام

    خاطراتتون هميشه عاليه

    انشاالله خاطرات شيريني داشته باشيد

    پاسخ

    ممنونم دوست خوب من

    يکي مثل من در حسرت مادر و حتي يک زن که بهش بگه مادر داره ميسوزه يکي مثل اون بي صفت .....!

    من حاضرم از اون مادر روي چشمام نگهداري کنم. اسم و فاميلشو ميدونيد؟ يا نشوني چيزي؟

    پاسخ

    نه ندارم اونو بردند اما مثل اون زيادند . بريد خانه ي سالمندان . خيلي از اين مادران و پدران اونجا هستند که نياز محبت تمام وجودشون رو گرقته

    سلاموبخوبيداريد داستان تکان دهنده اي نوشتيد به راستي که انسانها روز بروز پستتر مي شوند 

    بهما هم سري بزنيد شايدمطالبم بدردتان بخورد اگه نظري داشتيد بديد ممنون مي شومدوباره بهتون سر ميزنم

    پاسخ

    چشم حتما ميام

    سلام عجب موجود پستيه اين آدم بني بشر

    به ما هم سر بزنيد بروزم

    پاسخ

    حتما ممنون
    سلام خاطره جان...
    خاطره دل آدم به درد مياد از اين همه بي رحمي:((
    راستي نميدو نستم سايه نشاط همون خاطره خودمونه...
    سلام منو به امام رضا(ع) برسونيا....به منم سر بزن
    قربانت...ياعلي