مکالمه ام با تلفن تمام شدو داشتم خداحافظی می کردم برای همین ماشین را توی دنده یک زدم و راه افتادم ضمن حرکت از کنار ماشین پلیس که حلوی من پارک بود عبور کردم و آنها نگاهی به من کردند که داشتم گوشی را در ماشین جاسازی می کردم . آزام حرکت کردم و جند متر بالاتر زدم دنده 2 شاید 200متری جلونر رفته بودم که دیدم ماشین گشت پلیس اعلام می کند تند نرو و ایستا .
من به کلیومتر ماشین نگاه کردم ودیدم هنور سرعتم به 30 هم نرسیده برای همین کمی گاز دادم و به راهم ادامه دادم :دیدم اینبار آژیر کشیده شد و گفت : تند نرو وایستا
من به اطراف نگاه کردم و دیدم جند تا ماشین کنارم هستند فکر کردند دارند دنبال کسی می کنند آرام به آنها راه دادم و لی همچنان به راهم ادامه دادم .
اینبار دیدم با عصبانیت فریاد می رند مگر نمی گویم تند نرو وایستا و به شدت جلوی ماشین من پیچید و حینی که سبقت می گرفت اشاره کرد بکش کنار
راستش دلم هری ریخت پایین !! او با من بوده و من از تو آیینه او را نگاه می کردم و محلش نمی گذاشتم ؟ تازه گشت نیروی انتظامی ؟:
شیشه را زدم پایین و گفتم چه شده ؟
با عصبانیت گفت :
تشریف بیارین پایین ببینیم . پیاده شدم و به طرف ماشینشان رفتم از شما چه پنهان ترسیده بودم . اون آژیر و اون وبراژ و جلوی ماشینم ترمز کردن و....
جناب سرکار که نفهمیدم چه درجه ای داره گفت : چه قدر بهت احطار دادم خانم چرا توقف نکردی ؟
با تعجب گفتم شما داد می زدید تند نرو وایستا من سرعتم 30 تا بود تازه از پارک در اومدم تند نرفتم و فکر کردم با شخص دیگری هستید .
نگاهی به من کرد "" نگاه عاقلی اندر سفیه "" گفت :
خانم من فریاد می زدمتندر وایستا !!! نه تند نرو وایستا !!!
منو میگی به حماقت خودم خنده ام گرفته بود ضمن اینکه ترسیده بودم
گفتم ببخشید من اشنباه شنیدم حالا مگر من چه کار کردم ؟
گفت : داشتی با تلفن حرف می زدی و باید جریمه بشی و معلومه مدارک هم نداری
گفتم : آخه جناب من به خاطر صحبت با تلفن ماشین رو پارک کرده بودم و اون موقع که راه افتادم حرفم تمام شده بود و داشتم گوشیمو سرجاش می گداشتم که شما منو دیدید مدرک هم دارم .
اما از شما چه پنهان فقط گواهینامه همرام بود و بس .
به سرعت به طرف ماشین رفتم و گواهینامه را آوردم اما چشمتتان روز بد نبیند از هول حلیم افتادم تو دیگ !!
پام رفت تو یک چاله ی کوچک و پیچ خورد و با سر رفتم تو ماشین الگانز جناب پلیس و با کله رفتم تو پنجره که جناب پلیس شیشه اش را داده بود پایین و تقریبا سرم رفت داخل ماشین
پلیس مجترم نمی دونست بخنده با منو دعوا کنه یا منو جریمه کنه ..
من خودمو جمع و جور کردم و اون جناب هم نگاهی به گواهینامه ی من کرد و به مچ دستم که در اثر برحورد با ماشین ایشون به شدت درد گرفته بود کرد و گفت این دفعه جریمه شو که دفعه ی بعد ....
.
با ناراحتی از شدت درد پا و مچ دستم و خجالت اینکه با سر رفته بودم تو ماشین پلیس گفتم : آخه من که کاری نکردم تازه ، هم پام آسیب دید و هم دستم . کلی هم وخشت کردم حالا باید جریمه هم بشم ؟
نگاهی کرد و در حالی که سعی داشت جلوی خنده اش را بگیرد
برگه ها قبضش را کنار گذاشت و گفت
برو خانم اما مواظب باش دوباره نیفتی و به ایست پلیس هم جواب بدی
اون رفت اما من موندم و درد مچ پا و دست و خجالت و یک خاطره ی خنده دار از تند نرو وایستا
موضوع مطلب :