شنبه 90 آذر 26 :: 6:8 عصر :: نویسنده : سایه نشاط
با نگاهی التماس آمیز به سمت ما آمد و گفت : او را برداشتیم و به سمت بیمارستان رفتیم گفتم باید از دستت عکس بگیریم اشاره کردم که چیزی به روی خودت نیاور به او گفتم شاید نیاز موجب این کار شده است باید بیشتر بررسی کنیم مستاجر بود و سرپرستی چند بچه ی قد و نیم قد را داشت در نهایت هنگامی که باز میگشتیم با خود م فکر میکردم : اگر این زن با فرزندانش که همسرش او را ترک کرده تحت حمایت قرار می گرفت او به یک انسان دروغگو تبدیل نمیشد و جلوی بذهکاریهای آتی که ممکن بود از جانب فرزندان رها شده ی او و یا خودش ایجاد شود گرفته خواهد شد . کاشک همیشه در راس هر کاری پیشگیری بود نه درمان موضوع مطلب :
دوشنبه 90 آذر 21 :: 4:37 صبح :: نویسنده : سایه نشاط
با دودلی به طرف میز آمد و گفت: یک پیام دارم ! این شد آغاز بخشش یک زندگی دست به کار شدیم آنها کمک به شکم و لباس را مقدم می دانستند به اهدای یک زندگی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بیمارستان او را پذیرش نمی کرد و حرفش این بود که : او کودک است و ما امکانات این عمل را نداریم همه از خوشحالی فریاد می زدیم که بالاخره امیر حسین عمل می شود اما دوباره اعلام شد که کلیه ها گران شده و اهدا کنندگات مبلغ بیشتری را می خواهند و خانواده دوباره در لاک خود فرو رفت واکنون امیر حسین منتظر است تا اهدا کننده ای پیدا شود تا کلیه اش به او بخورد و شرایط اورا داشته باشد . کاشک حداقل صدای معصوم او را که با خنده ای محزون می گفت : اره من امیر حسین هستم را نمی شنیدم . موضوع مطلب :
شنبه 90 آذر 19 :: 8:53 صبح :: نویسنده : سایه نشاط
فصل ثبت نام دانش آموزان بود . در حالیکه چند تا شناسنامه دستش بود به سمت من آمد و آتها را روی میز کارم گذاشت و خودش روی زمین نشست ! سلام کردم و گفتم چه شده ؟ بله باز تا چند ماه آینده خدا به او فرزندی دیگر عطا خواهد نمود ! چند روز بعد آمد و با تفکری عمیق گفت : شما می توانید یک کسی را پیدا کنید تا بچه ام را به او بدهم ؟ گفت او هم دختر است . من هم که نمی توانم خرجشان را بدهم . کسی را پیدا کنید تا در ازای مقداری پول دخترم را به او بدهم خیلی جدی به فکر فرو رفت و با انگشتانش شروع به حساب کرد ! گفتم چه چیزی را حساب می کنی ؟ مرا به فکر فرو برد که : خدایا قیمت فرزند او چند است ؟و چه مبلغی را اعلام خواهد کرد ! موضوع مطلب :
جمعه 90 آذر 18 :: 8:0 صبح :: نویسنده : سایه نشاط
تاسوعا بود موضوع مطلب :
جمعه 90 آذر 18 :: 7:49 صبح :: نویسنده : سایه نشاط
محرمی دیگر از راه رسید و دیگر بار که چندین قرن از غروب غریبانه عاشورا و کربلای 61 هجری میگذرد، یاد رشادت، پایداری، عدالتخواهی، شهامت و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، ابوالفضل العباس(ع) و هفتادو دو پایمرد صحرای کربلا دوباره در دلها جان گرفت چراکه حماسه کربلا و واقعه ی عاشورا مهمترین رخدادی بوده که مظلومیت امام حسین(ع) و ددمنشی دشمنان اهل بیت را روایت می کند که شاید نظیر چنین حادثه ای در هیچ جای تاریخ اتفاق نیفتاده است. نام حسین(ع) با محرم پیوند خورده و جانفشانی او و یاران باوفایش به محرم، روح و حیات دمیده است. ماه محرم برای شیعیان و عاشقان حسین(ع) از آن سالهای دور تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است. آنان همه ساله به عشق امام حسین(ع) گرد هم می آیند، بر مظلومیتش اشک ماتم می ریزند و از چشمه زلال عنایتش سیراب می شوند. حسین(ع) برخلاف آنچه غافلان از سر دشمنی بر زبان میرانند، نه تنها مظهر جنگ و خونریزی و خشونت نبود که نماد بیبدیل مظلومیت و شهادت است. او به کربلا نیامد که انتقام بگیرد، آمد که دیگران در طول تاریخ، انتقام خون پاک او و یارانش را از یزیدیان زمانه بگیرند. حسین به کربلا نیامد تا بجنگد، آمد تا شاهدی باشد هماره زنده بر مظلومیت حق و فریبندگی باطل، او نه برای خونخواهی، که برای عدالت طلبی و شهادت در سرزمین بلاخیز کربلا قدم گذاشت. حسین(ع) و یارانش با جان و ایمان آمده بودند تا نه خون دشمن، که خون خود بریزند و اسوه ایثار و فداکاری برای تمامی عاشوراها و کربلاهای تاریخ باشند. اما عاشورا و کربلا فقط از آن ما مسلمانان نیست. آنچه در محرم سال 61 هجری به وقوع پیوست حادثهای از آن تاریخ است و به تمامی آیندگان تعلق دارد. حسین بن علی(ع) امروز در اقصی نقاط جهان یک الگوی وارسته و شناخته شده است و ماجرای زندگی و وداع زیبای او با زندگی، تحسین هر آزاده ای را با هر مرام و مسلک و دین و آیینی برمیانگیزد. مردمان شاید همه، اسلام را نشناسند اما تمامی نسل ها عدالت و آزادی و عزت و کرامت نفس را میشناسند. اینها همه و همه ارزشهای انسانی هستند که نه صرفا اسلامی، بلکه هرآنکس که آزادی و آزادگی را قدر بنهد، سیدالشهدا را هم می شناسد و هر آنکس که آزادیخواهی و عدالتطلبی آرمان او باشد، حسین(ع)، پیشوا و امام اوست. برای همین است که این روزها حال و هوایمان عوض شده و در هر کوی و برزن وطنمان نام "یا حسین" حیاتی دوباره گرفته است، صدای "یا مظلوم" از ماذنههای شهر در همهجا پیچیده است و شیفتگان حسین(ع) با جامههای سیاه زیر خیمه وفاداریاش دل را با نوحه و سوگنامه های حضرتش آذین بسته اند. نام حسین (ع) که بر زبانت می وزد، جانت جوانه می زند، بارانی می شوی، سراپایت آینه می شود، بلند می شوی، وضوی اشک می گیری و سرازیری چشمانت را به شیون می نشینی. چون میدانی که آغاز فصل دلدادگی و عرض ارادتمندی به آقا امام حسین(ع) فرا رسیده و در سایه اهتزاز بیرقهای عزاداریاش هنوز هم می توانی راه و رسم حقیقی آزادگی را بیاموزی و فریاد "هیهات منا الذله" اش را در وانفسای زمانه ات معنا کنی و با سرلوحه قرار دادن آرمان های او آینده ات را سامان ببخشی ... موضوع مطلب : |